تاریخ کهن بناب (قسمت 1)

آمار مطالب

کل مطالب : 121
کل نظرات : 28

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 167
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 176
بازدید ماه : 431
بازدید سال : 1862
بازدید کلی : 41761

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دیاریم بناب و آدرس bonabmath.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : یوسف
تاریخ : سه شنبه 11 تير 1392
نظرات

بناب واژه ای است از دو کلمه بن + آب. شهری که روزگاری بر روی آب ساخته شده بوده است. اگر به تاریخ 100 سال اخیر این شهر توجه شود، تمام منطقه بناب پر بود از چشمه سارها و رودخانه های طغیانگر و پر آب که بر این مبنا در سده های اخیر نام این شهر را به بناب تغییر داده اند. اما سئوال این است که نام قدیمی و اصلی این شهر چه چیزی بوده است؟

پاسخ به این سئوال دشوار است. زیرا مورخین اسامی مختلفی را ذکر می کنند که سندیت کافی ندارد و فقط چند کتاب تاریخی منطقه مرجع ذکر این اسامی است: بناو- بناجو- بناجون و مواردی از این قبیل. قدیمی ترین کتابی  که به بناجون اشاره کرده، کتاب حمداله مستوفی است که در موقع دیدار از آذربایجان به سال 740 ه.ق. گفته که از بناجون گذشتم و آنجا را منطقه ای آباد و پر از انهار یافتم.

اما وجود اسامی بکر و دست نخورده در کل منطقه بناب گویای واقعیت های دیگری است. اسامی که در ریشه خود نشانه هایی از قبل از اسلام در خود دارند: زاووش، ایروویج، آلقو، خوشه مهر، کوته مهر، سرج، آهو (آفو)، سپرگان، شپیرگان، گزن، گزاووش، خورمزد، قره تپه،  سروش، توران، زو ورا، قره قشون و ...

همچنین اسامی مناطق کشاورزی بناب مانند مناطق باغات قدیم اسامی درخور توجهی دارند که نیازمند بررسی و کاووش می باشد مانند لالالی، چلقای، آیالیق، بالقاچی، قیزلار، زیوه، میانالارو .... .

اما آنچه در این میان بسیار قابل تامل است، وجود چند اسم تاریخی است که در کتب باستان از آنها نام برده شده است. یکی از این اسامی که در بالا مذکور افتاد، ایرو ویش می باشد. ایرو ویش نام یکی از روستاهای شرقی بناب بوده و از دو پاره اوئیش + دیش تشکیل یافته و مردم محل آن را ایرو ویش تلفظ می کنند. در کتب تاریخ ایران که مطالعه می کردم و بویژه در اوستا نام ایران ویج بسیار متداول است. مورخین سالهای بعد اعتقاد دارند که ایرانویج همان نام کهن ایران فعلی است. برخی دیگر نیز ایمان دارند که ایران ابتدا در آذربایجان قدیم شکل گرفت و با نفوذ پارت ها به مناطق جنوبی تر گسترش یافت. حتی واژه ایران ویج در طول ازمنه مختلف تغییر یافته است: آریاویج، ایریاویج، ایروویج، ایروویش... و ایران. همچنانکه در این کتاب ذکر کرده ام، رودخانه ها و آبادی های دور از دسترس دارای اسامی هستند که کمتر دستخوش تغییر شده است. زمانی که نگارش کتاب فوق را آغاز کردم هزاران سئوال به ذهنم خطور می کرد. اگر ایرو ویش را ایران ویج در نظر بگیریم ، یک چیز برای من تازگی داشت. روستای دُش در شمال ایرو ویش و در کوهپایه های سهند قرار دارد. مفهوم دش چیست؟ بطرف شرق دش، روستای خورما زرد قرار دارد. اما کدام خرما و یا درخت نخل؟ اصولا منطقه آذربایجان سرد سیر بوده و بهیچ وجه درخت خرما در آن نمی روید. برخی از مردم محل در پرسش به این سئوال جواب جالبی دادند: منظور از خرما زرد همان ذالذالک است که در کوه های منطقه پر است.

شاید این جواب فریبنده باشد اما در تفکر بنده، این عقیده درست نمی نماید. بدنبال این سئوالات بازگشتم و از کتابخانه عمومی تبریز دنبال متنی از اوستا بودم که ناگاه دیدم که نوشته: زرتشت در کوهپایه های ایرانویج اهورا مزدا را می ستود. در کل اوستا بعنوان کتاب کهن ایران شاهد تکرار اهورامزد و یا اهور مزد و اهورامزدا هستیم. اگر خرما را هورما بدانیم این واژه شباهت عجبیبی به نام خداوند(اهورامزدا) پیدا می کند: خرما زرد= اهورمزد. این استدلال ذهنی من کافی نبود و باید دنبال شواهد تاریخی و کتبی می گردیدم. اگر دوستان عزیز اهل مطالعه و علاقمند به تاریخ باشند نیک می دانند که در کتب زیادی که ذکر نام آنها مجال این دفتر نیست، نام هایی از گنگ، گنزکا، گنجک، گادزاکا، گندزک و گزناویج بسیار دیده می شود. اعراب نتواستند تلفظ کنند و این اسامی را معرب کرده و جیس، کیج و مشهور تر از همه شیز نام نهادند. پس این واقعیت که اعراب قرون گذشته نیز با اماکن تاریخی ایران آشنایی داشتند قابل تردید نیست. هنوز سئوالات زیاد در ذهن بنده بی پاسخ مانده بود که یکی از دوستانم خاطر نشان ساخت که در منطقه بناب یک نقطه باستانی وجود دارد که من خودم بارها اسم آن را شنیده بودم ولی بدان هیچ وقت توجه و تامل نکرده بودم. آری، درست در جنوب منطقه حاصلخیز بناب، منطقه سپرگان برای اهالی نامی بسیار آشناست. جالب تر آنکه در کتب مختلف و از جمله در لغت نامه ها سپرگان را به صورت دیگر نیز نوشته اند: شپرگان و شپیرگان و سپرگان. باورکردنی نیست که وجود این اسامی هم رافع سئوالات ذهنی بود و هم به دلایل و اسناد مثبته نیاز داشت تا به این فرض و فروض جواب منطقی بدهد. یادم هست که یافتن پاسخ ده ها سئوال و شبهات، 6 سال وقت بنده را در آن دوران جوانی گرفت و مرا مشغول مطالعه تاریخ ایران و منطقه ساخت. پاسخ هر سئوال بمانند کشف یک معمای بزرگ بود و لذت خاص خود را داشت اما محدودیت ها وجود داشت. هیچ سازمانی بغیر از اداره میراث فرهنگی بناب در این پروژه ما را یاری نمی کرد. حق حفاری و کشف آثار و مطالعه تاریخ آنها را نداشتیم. کتب معروف در کتابخانه های بزرگ کشور قرار داشتند که بعضا" حتی آنها را در اختیار مان نمی گذاشتند. اینترنت وجود نداشت تا از این طریق با باستان شناسان و مورخین بنام کشور و خارج از کشور مکاتبه و بررسی کنیم. با این حال این ایده که در منطقه بناب و همجوار آن آثاری بی نام از تمدنی باشکوه که مخفی مانده و کشف آن برای خود بنده بسیار شیرین و البته پر از خطرات و گرفتاری نیز بود. یار دیرین و فرهنگ دوست بنابی ام یعنی آقای اکبر جباری (رئیس کتابخانه عمومی وقت بناب) تنها مشوق و حامی این کشف بزرگ بود. انکار نمی کنم که ماحصل تحقیقات بنده بسیار مورد بی مهری در خود بناب و بویژه از سوی شهرهای همجوار قرار گرفت. با توجه به اسم کتاب برخی از روی سهو و جهل بنده را متهم به تبلیغ دین دیگری می ساختند در حالیکه کتاب با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ شده بود و نیت اصلی معرفی این خطه تاریخی از کشورمان بود منطقه ای که چه در دوران قبل از اسلام و چه در ادوار اسلامی نقش بزرگی را ایفا نموده و در حق اش تظلم شده و کسی به دفاع از تاریخ این قسمت از ایران اسلامی بر نخواسته بود و بلکه اموال و اسناد  آن را غارت کرده و برخی را نیز به منطقه دیگری برده و منتسب به آن مکان می کردند. تحریف تاریخ آثار فاجعه آمیزی در بر دارد و سودجویان اشیای تاریخی اولین دشمنان تاریخ اند.

بتدریج تاریخ کهن بناب را برای نسل جدید که با منطقه خود آشنایی کمتری دارند و برای کسانی که علاقمند تاریخ، فرهنگ و تمدن خود هستند بازگو خواهم کرد بویژه که این کتاب در بازار یافت نمی شود و چاپ مجدد آن نیازمند کشف حقایق و آثار دیگری است و برای همین است که در نوبت اول که خوشبختانه در عرض دو ماه فروش کتاب به پایان رسید، صبر نموده و منتظر نتایج و بررسی های تاریخی منطقه هستیم که اگر مقبول درگاه خداوند متعال و مردم خوب آذربایجان و ملت شریف بناب قرار بگیرد، چند سال بعد با اصلاح ایرادات و اشتباهات و تکمیل اطلاعات مجددا چاپ کتاب را از سر خواهیم گرفت.

ادامه دارد.......



Ad
تعداد بازدید از این مطلب: 1150
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








بناب شهری است در آذربایجان شرقی. درست است بناب از نظر وسعت یکی مانده به آخر در استان است ولی تمدن بزرگی را در حود جای داده است زمانی که در میاندوآب چند خانوار زندگی می کردند جمعیت بناب به1000نفر هم می رسید.داشتن مردم خوب ودلیر ومسولان کارگشته باعث پیشرفت این شهرستان شد . این شهرستان هم دانشگاه دولتی دارد وهم فرودگاهی بنام سهند را در خود جای داده استوهم پیست اتومبیل رانی موتور سواری واسب دوانی دارد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود